تنهایی هایم را با تو قسمت می کنم

یادداشت های زنی با دنیایی از دلتنگی، برای آنکه همیشه در کنار اوست...

تنهایی هایم را با تو قسمت می کنم

یادداشت های زنی با دنیایی از دلتنگی، برای آنکه همیشه در کنار اوست...

دریغ....

کادوی تولد من یه دست کت و شلوار برای شوهرم بود!

خیلی وقت بود که دلم میخواست کت شلوار بخره و نمیخرید.چون پدرش کت و شلوار اونو برداشته بور و قرار بود ما بریم یه دست بخریم و اون پولشو حساب کنه.

شب قبل از تولدم + روز تولدم + فردای تولدم رفتیم پیش مشاور.

روز لعنتی و نچسبیه کلا این روز تولد.شوهرم مثه یه ربات منجمد فقط چند بار بهم تبریک گفت.خونواده خودم هم یادشون نبود.وقتی هم یادشون اومد کاری نکردن.

اما پدر شوهرم واسم یه کیک خوشمزه خریده بود و یه ربع سکه بهم هدیه دادن.یه جورایی میخواستن زبون درازی های مادرشوهرم هم از دلم در بیارن.به هر حال اصل کاری شوهرم بود که حتی زحمت خرید یه شاخه گل هم به خودش نداد...

شاید هم من خیلی پر توقعم؟؟؟!!!!

نظرات 1 + ارسال نظر
یه دوست دوشنبه 25 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 14:28 http://donyayeyasamin.blogsky.com

تتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتووووووولد تتتتتتتتتتتتتتتتتتتووووووووووولد توووووووووووووووولدت مباااااااااااااااااااارک مبارک مبارک تولدت مباااااااااااااارک
امیدوارم هزار سال زنده باشی و روزی بشه که هیچ غمی توی دلت نباشه آجی پرنیان گلم
بوس

مرسی دوست جون...
خیلی خوشحال شدم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد