تنهایی هایم را با تو قسمت می کنم

یادداشت های زنی با دنیایی از دلتنگی، برای آنکه همیشه در کنار اوست...

تنهایی هایم را با تو قسمت می کنم

یادداشت های زنی با دنیایی از دلتنگی، برای آنکه همیشه در کنار اوست...

نی نی...؟

داشتم وبلاگ یه خانمی رو میخوندم که تازه مامان شده و توی دوره بارداری یه وبلاگ برای ثبت لحظات قشنگش با نی نی درست کرده.همینطور که داشتم میخوندم و کیف میکردم و نیشم تا بناگوش باز شده بود بی اختیار زدم زیر گریه....دلم دوباره گرفت...یعنی منم میتونم مادر بشم؟یعنی میشه منم روی آرامش رو توی این زندگی ببینم؟منم دلم میخواد یه زندگی سالم و آروم با یه عالمه بچه ناز و شیبطون داشته باشم....

برام دعا کنید.دکتر گفته اگه زود بچه دار نشی ممکنه به مشکل بخوری...

خدایا درد ما که یکی دو تا نیست...دیگه چقدر میخوای امتحانم کنی؟

نظرات 1 + ارسال نظر
مهتاب دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 15:19 http://naneveshtehayeman.blogsky.com/

نمی دونم درست هست که نظری بدم یا نه ...اما تا وقتی از زندگیت و مردی که با وجود تو بازم داره به خیانتش ادامه میده مطمین نشدی به بچه فکر نکن. برای تو با این سن حالا حالا ها واسه مادر شدن دیر نیست...

منم واسه همین ناراحتم دیگه....دلم نی نی میخواد اما اوضاع زندگیم....
نمیخوام به خاطر خودخواهی خودم،یه بچه هم این وسط بدبخت بشه...اونوقت منم میشم مثه اون...
فقط از این میترسم که نکنه هیچوقت...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد